از همان میدان بار سپاد، از هر کسی سراغ چاپخانهاش را بگیرید، شما را راهنمایی میکند؛ چاپخانهای که با ورود به آن شما را به حال و هوای کودکی و مدرسه میبرد و حس نوستالژی عطر کتاب را برایتان زنده میکند. بوی تند مرکب و سر و صدای چرخش دستگاههای چاپ نخستین چیزی که با قرار گرفتن در فضای چاپخانه، ندیده میتوان احساس کرد.
فضای چاپخانه با قسمت اداری توسط پنجرههایی جدا شده و از لای یکی از همان پنجرهها میتوان جنب و جوش کارگرانی را دید که پای دستگاه ایستادهاند و یا در حال حمل جعبههای بزرگی هستند. همانطور که در حال ورانداز چاپخانه از لای پنجره هستیم، چهره خندان محمود مافی در مقابلمان ظاهر میشود و با خوشرویی ما را به اتاق کارش راهنمایی میکند.
محمود مافی، متولد ۱۳۴۳ در مشهد نزدیک به ۴۰ سال از عمر خود را در چاپخانه گذرانده و با صدای چرخش دستگاههای چاپ و بوی مرکب عمر گذرانده است، شغلی که به گفته خودش کار هرکسی نیست و بیشتر از سرمایه، عشق و علاقه میخواهد.
صحبتهایش را از ۱۶ سالگیاش شروع میکند از نخستینباری که پا در چاپخانه عمویش در تهران میگذارد و دستگاههای چاپ را از نزدیک میبیند، بوی مرکب و هیبت دستگاههایی که روبهرویش قرار داشته است آنقدر او را جذب میکند که به جای دنبال کردن شغل پدریشان که کشاورزی بود به این فکر کند که باید پای دستگاه چاپ باشد و روزی چاپخانهای برای خودش داشته باشد.
علاقه او در همان نگاه اول به چاپخانه باعث میشود تا سه سال در تهران بماند و در چاپخانه عمویش مشغول به کار شود تا فوت و فن کار را یاد بگیرد، سپس به مشهد بازگردد و چند سالی در چاپخانه آستان قدس کار کند. اما رؤیای اینکه چاپخانهای از آن خود داشته باشد رهایش نمیکند بنابراین با سرمایه بسیار اندکی که طی این چند سال پسانداز کرده بود فضای ۲۰ متری با دو دستگاه چاپ به صورت اقساطی و با قرض خریداری میکند و با دو کارگر چاپخانه را راه میاندازد.
عشق به کارش در حدی است که اگر در سفر باشد حتی برای چند روز، دلش برای چاپخانه تنگ میشود آنقدر که به دنبال چاپخانهای میگردد تا بوی مرکب را دوباره استشمام و فضای آن را با تمام وجود حس کند، میگوید: استرس و سختی کار چاپ به گونهای است که اگر علاقه نداشته باشی نه تنها پیشرفت نخواهی کرد بلکه برای یک روز هم در این شغل نمیمانی!
مافی از علاقهاش به کار در چاپخانه، حروف چینی سربی، فرمبندی و کار با ماشینهای چاپ و صحافی این گونه میگوید: میتوانستم مانند پدرم کشاورزی را انتخاب کنم و با سررشتهای که خانواده در این شغل داشتند، موفق شوم، اما عشق و علاقه به کار در چاپخانه مسیرم را تغییر داد، روزی که دستگاه چاپ را دیدم با خودم گفتم کاری که میخواهم انجام دهم همین است. امروز هم بعد از گذشت حدود ۴۰ سال هنوز از انتخابم خرسندم.
وی میافزاید: کار که یکنواخت باشد خستهکننده میشود، اما کار چاپخانه روزمرگی و یکنواختی ندارد و یکی از دلایل اصلی من برای ماندن در این کار همین بودهاست. به عنوان مثال تنوع کار در چاپخانه بسیار بالاست و در روز ۳۰ تا ۴۰ مدل چاپ داریم.
مراحل چاپ یک کتاب برای اغلب افراد پیچیده و مبهم است، برخی نیز تصور میکنند با حروف چینی و یک دستگاه چاپ میتوان اینکار را انجام داد، اما مافی اینکار را یکی از پراضطرابترین کارها میداند و درباره مراحل چاپ میگوید: نخستین مرحله در چاپ مربوط به آمادهسازی طرحها در بخش لیتوگرافی است.
روند کار در این بخش به این شکل است که فایل کتاب به بخش لیتوگرافی میآید و روی زینک و پس از آن روی پلیت قرار میگیرد و سپس دستگاه شروع به چاپ میکند. البته پس از آمادهسازی توسط دستگاه زینک، کارکنان باید بررسی کنند تا کثیفی و خش روی زینک وجود نداشته باشد چرا که هنگام چاپ مشخصمیشود.
وی ادامه میدهد: همین مراحل به ظاهر ساده کافیاست یا بیدقتی انجام شود یا دستگاه زینک کنترل نشود آن وقت است که کار خراب میشود و نارضایتی سفارشدهنده و ضرر مالی به دنبال دارد، البته لازمه یک چاپ خوب، وجود مواد اولیه با کیفیت، نیروی کار ماهر و تجهیزات کافی است.
مافی میگوید: در گذشته فعالیت در بخش لیتوگرافی به صورت سنتی بود که با ورود تجهیزات دیجیتال فعالیت سنتی کمرنگ شده است و اکنون در بخش لیتوگرافی همه فعالیتها به صورت دیجیتال انجام میشود به گونهای که مونتاژ و صفحهآرایی توسط رایانه صورت میگیرد و پس از آن رایانه، برنامه را به دستگاه زینک میدهد.
او که از سال ۱۳۶۰ وارد کار چاپ شده است و خاطرات زیادی از تغییر چاپ طی این سالها دارد، میگوید: در دهه ۶۰ دستگاههای چاپ چند رنگ نبود و با دستگاه تک رنگ در چند مرحله طرحها را روی کاغذ چاپ میکردند و همین موضوع علاوه بر اینکه زمان زیادی میبرد، باعث میشد تا زمانی که کار به پایان برسد، طرح چاپی روی کاغذ را نتوانند ببینند.
مافی الان که دستگاهها پیشرفته و چهار رنگ شده است، مشکل اصلی صنعت چاپ را در نبود مواد اولیه میداند و میگوید: صد در صد مواد مصرفی در صنعت چاپ وارداتی و اروپایی است و بیشتر آن به دلیل اینکه پدر این صنعت کشور آلمان بوده است از این کشور وارد میشود، حتی جدا از دستگاههای چاپ، مرکب و کاغذ گلاسه نیز وارداتی است.
اینکه حتی کاغذ چاپ وارداتی است شاید خیلی باورپذیر نباشد برای همین درباره اینکه آیا واقعا کاغذ تولید داخلی نداریم؟ سؤال میکنیم که جواب میدهد: ۲ شرکت در تهران کاغذ تولید میکنند، اما کیفیت آنها بسیار پایین است و این موضوع باعث میشود تا کیفیت کار پایین بیاید، بنابراین ناچار هستیم از کاغذهای وارداتی استفاده کنیم.
صنعت چاپ نیز از شرایط فعلی بازار بینصیب نمانده است و رکود و افزایش قیمتها تأثیر بسزایی روی آن گذاشته است، مافی در اینباره میگوید: در چند سال اخیر با افزایش چشمگیر قیمت مواد اولیه مواجه بودهایم به عنوان مثال مرکبی که تا چند سال پیش کیلویی ۷ هزار تومان خریداری میکردیم امسال باید ۸۰ هزار تومان بخریم این گرانی از یک طرف به چاپخانه فشار میآورد، اما از طرف دیگر نبود همین مرکب در بازار است به طوری که ما فقط میتوانیم نیاز یک ماهه خود را تهیه کنیم، چون کسی حاضر به فروش نیست.
درباره تأثیر تحریمها و مشکلات تهیه مواد اولیه که میپرسیم، میگوید: جدا از مبحث تحریم، مشکلات داخلی نیز وجود دارد به عنوان مثال کاغذی که تا سه ماه پیش کیلویی ۳ هزار و ۵۰۰ تومان خریداری میکردیم الان باید ۱۲ هزار تومان بپردازیم و این افزایش سه برابری قیمت درست از زمانی بود که زمزمه تحریمهای دوباره علیه کشور مطرح شد شاید یکی از دلایل این موضوع رعایت نکردن حال هم باشد.
او ادامه میدهد: با گران شدن کاغذ سفارشات کاهش پیدا کرده است و بسیاری از شرکتها دیگر کار چاپ جعبهای نمیدهند و تنها شرکتهای تولید زعفران هستند که هنوز ثبت سفارش دارند البته، چون زعفران کالای ارزشمند و صادراتی است این سفارش ادامهدار بوده است.
صحبت از بازار کار که میشود با وجود تمام مشکلاتی که دارد با لبخندی میگوید: طی سالهای اخیر مشکلات واحدهای تولیدی دوچندان شده است و متأسفانه بسیاری از آنها ناچار به تعطیلی واحد یا کاهش تعداد کارگران خود شدهاند، این مشکلات در حوزه صنعت چاپ نیز وجود دارد، اما خدا رو شکر هنوز برای چاپخانه کار هست.
اکنون ۱۵ کارگر در فضای ۳۰۰ متری چاپخانه آقای مافی مشغول به کار هستند و با وجود تمام مشکلاتی که در چاپ بوده، اما هیچگاه دلش رضایت نداده است که عذر کارگری را بخواهد. او میگوید: در ماههای اخیر درآمد چاپخانه کاهش پیدا کرده است و سود چندانی نداشتهایم، اما هیچ وقت راضی نشدم که کارگری را جواب کنم، چون خودم از کارگری شروع کردم، شرایط آنها را به خوبی درک میکنم.
بعضی از کارگرها از روز نخستی که چاپخانه را دایر کردم با من همراه بودهاند، حال این وظیفه من است که در این شرایط بد اقتصادی دست کارگران خود را بگیرم.
هماکنون تنها از ۴۰ درصد ظرفیت چاپخانه آقای مافی استفاده میشود که این موضوع باعث پوشش هزینههای آنها شده است و سود زیادی ندارد، در این بین به جای اینکه حمایتی از او شود وقتی برای دریافت وام خرید دستگاه به بانکی مراجعه میکند این بانک مبلغ مورد نیازش را با سود تسهیلات ۱۸ درصد و تنها در بازه زمانی شش ماهه در اختیارش قرار میدهد، مافی نیز به ناچار این موضوع را قبول میکند تا بتواند چاپخانهاش را تجهیز کند.
هر کارگری از روزی که وارد چاپخانه میشود با حروف، الفبا، کاغذ، رنگ و دستگاههای مختلفی سروکار دارد و شاید در میان گروههای کارگری این قشر بیشترین تنوع کاری را تجربه کنند. اما اینکه کارگر چاپخانه هر روزش با روز قبل متفاوت است و کاری روزمره و یکنواخت ندارد، تنها یک روی سکه است روی دیگر کار در چاپخانه خطرات و فرسودگی کار است، به عنوان مثال جابهجایی مکرر مواد اولیه مانند بستههای سنگین کاغذ، تعمیرات و تمیزکاری دستگاهها، آمادهسازی جوهر چاپ و سایر مواد شیمیایی از طریق مخلوط و رقیق کردن و کار در مجاورت دستگاههای مختلف چاپ به عنوان اپراتور دستگاه، از مهمترین فعالیتهای خطرزا برای کارگران است.
با یکی از کارگرهای چاپخانه آقای مافی که پای دستگاه برش ایستاده است همصحبت میشویم. او که ۲۷ سال است در چاپخانه کار میکند، میگوید: از کودکی کار میکردم و این موضوع باعث شده بود تا شغلهای زیادی را امتحان کنم، اما روزی که به چاپخانه برای کار آمدم، به خاطر دارم تنها ۱۶ سال داشتم و کار در اینجا برایم به منزله مهندسی بود و این علاقه باعث شد تا امروز در همین کار بمانم.
او درباره سختیهای شغلش اینگونه میگوید: دو، سه سالی است که دیگر با سرب کار نمیکنیم، اما کار در چاپخانه همچنان مخاطرات زیادی دارد، از خطرات ناشی از کار با ماشینآلات چاپ و صحافی گرفته تا مشکلاتی که فضای آلوده به مواد شیمیایی و سر و صدا برای سلامت کارگر به وجود میآورد، با این حال چند سالی است که مطرح میشود باید این شغل از مجموعه مشاغل سخت و زیانآور خارج شود حتی برخی از همکاران قدیمی که برای بازنشستگی مراجعه میکنند خیلی سخت آنها را با عنوان شغل سخت و زیانآور قبول میکنند.
وی ادامه میدهد: افرادی که بیمه سخت و زیانآور را برای این شغل قبول ندارند، کافیاست یک روز پای کار بیایند و از نزدیک ببینند که میتوانند بوی مرکب و سر و صدای این فضا را تحمل کنند.
یکی دیگر از کارگرها که در حال تمیزکاری دستگاه بزرگی است، میگوید: در هنرستان رشته صنعت چاپ را انتخاب کردم، اولین بار که برای گذراندن دوران کارورزی وارد چاپخانه شدم از بوی نفت و رنگ بسیار اذیت میشدم حتی یکبار این شغل را رها کردم و به دنبال کار دفتری رفتم، اما علاقهای که به این کار داشتم من را دوباره بازگرداند.
وی ادامه میدهد: جدا از سختی کاری که وجود دارد رفتار کارفرما نیز برای ادامه کار بسیار مؤثر است و خوشبختانه آقای مافی مرد بسیار خوب و صمیمی است که رعایت حال کارگرانش را میکند.
* گزارش پیش رو۱۰ شهریور ۱۳۹۷ در شهرآرا محله منطقه دو به چاپ رسیده است.